کد خبر: ۲۴۰۵۲۱
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۵ 04 June 2016
پنج کشور با بیش از 256 میلیون نفر جمعیت شاهد و نظارگر مرگ دریای مازندران؛
چه پاسخی برای نسلهای بعد داریم؟
تبین نقش مجلس دهم در حفاظت از این سرمایه ملی و منطقه ای

فریدون اسعدی
عضو هیأت علمی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و مدیر گروه انرژی، صنعت و معدن دفتر مطالعات انرژی، صنعت و معدن

سه استان گلستان، گیلان و مازندران که در شمال ایران قرار دارند در مجموع 53/3 درصد از مساحت 1648195 کیلومتر مربع مساحت جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهند. مطابق اطلاعات منتشره، در سال 1392 جمعیت ایران  76942000نفر اعلام شده است که 7331831نفر که حدود 10 درصد از کل جمعیت ایران است، در این سه استان سکونت دارند. 
در شمال این سه استان دریاچه مازندران قرار دارد که دارای ویژگی جغرافیایی خاصی است. نخست این که بزرگترین دریاچه جهان است و به همین دلیل به آن دریا اطلاق می¬کنند. این دریای بسته "محل تلاقي خاورميانه، اروپا و آسيا است که در منطقه‌اي بسيار پراهميت و استراتژيك قرار دارد و به‌وسيله كشورهاي آذربايجان، ايران، قزاقستان، روسيه و تركمنستان احاطه شده است. این دریا با طول متوسط 1200 كيلومتر و عرض متوسط 310 كيلومتر با امتداد شمالي ـ جنوبي بين مدارهاي 37 تا 47 درجه شمالي، داراي وسعتي بالغ بر 393000 كيلومتر مربع است. مجموع خط ساحلي اين دريا بالغ بر 6525 كيلومتر است كه 995 كيلومتر آن به ايران تعلق دارد. حجم آب درياي مازندران معادل 77860 كيلومتر مكعب است. اين دريا را مي‌توان از حيث عمق، وضعيت ناهمواري‌ها و برخي صفات آب‌شناختي به سه حوضه شمالي، مركزي و جنوبي تقسيم كرد. حوضه آبريز اين دريا بالغ بر 3700000 كيلومتر مربع است كه 256000 كيلومتر مربع آن به ايران تعلق دارد. آب وارد شده به درياي مازندران معادل 260 تا 340 كيلومترمكعب در سال برآورد شده كه تنها 5 درصد آن از رودخانه‌هاي ايران تأمين مي‌شود. عمده آب ورودي آن بين 80 تا 85 درصد به ولگا تعلق دارد. ميزان شوري آب درياي مازندران 7/12 گرم در ليتر است؛ ولي در خليج قره‌بغاز تراكم املاح، گاه به 150 گرم در ليتر نيز مي‌رسد. حال آنكه در مصب ولگا، شوري تنها 10 گرم در ليتر تعيين شده است."
مراجعه به آمارهای مربوط به شاخصهای اقتصاد کلان نشان می دهد ارزش کل محصول ناخالص داخلی کشور در سال 1392 معادل 10049087563 میلیون ریال اعلام شده است که از این میزان 722125789 میلیون ریال که که حدود 2/7 درصد است، سهم استان مازندران(با 362173336 میلیون ریال) 6/3 درصد، سهم استان گیلان( با 230961783 میلیون ریال) با 3/2 درصد و سهم استان گلستان(با 128990670 میلیون ریال) 28/1 درصد بود. ارزش افزوده بخشهای واقعی اقتصاد نظیر صنعت، خدمات، کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری در اقتصاد این سه استان متفاوت است و جزئیات آن به صورت زیر است. سهم استانهای مازندران، گیلان و گلستان از ارزش افزوده بخش صنعتِ کل کشور در سال 1392 به ترتیب 39/2، 55/1 و 62/0 درصد برآورد شده است. در سال مذکور سهم استانهای مازندران، گیلان و گلستان از ارزش افزوده بخش كشاورزي، شكار و جنگلداري کل کشور  به ترتیب 58/8، 05/3 و 3 درصد بود. همچنین سهم  استان مازندران در ارزش افزوده بخش ماهيگيري کل کشور 08/10 سهم استان گیلان در ارزش افزوده بخش ماهيگيري کل کشور 43/7 درصد و سهم استان گلستان در ارزش افزوده بخش ماهيگيري کل کشور 54/2 درصد برآورد شده است.  
در اخبار و آمارهها هر ساله می شنویم که در تعطیلات نوروز و فصول بهار و تابستان سال تعداد زیادی گردشگر به سه استان ساحلی مازندران، گیلان و گلستان سفر می¬کنند و این وضعیت در آمار زیر ارائه شده است. استان گیلان به دلیل برخورداری از طبیعت غنی و میراث فرهنگی و تاریخی از قطب‌های گردشگری ایران به شمار می‌رود که سالانه بیش از ۵ میلیون گردشگر را از سراسر کشور جذب خود می‌کند. در نوروز سال 1392 استان مازندران در ایام نوروز میزبان 14 میلیون نفر مسافر بود.  با این میزان از گردشگر در هر یک از استانها بد نیست که بدانیم سهم این سه استان از ارزش افزوده بخش هتل و رستوران کل کشور 68/11 درصد در سال 1392 اعلام شده است. استان گیلان سهم 18/5 درصد، استان مازندران سهم 84/4 درصد و استان گلستان سهم 66/1 درصدی را به خود اختصاص دادند. 
نکته بسیار مهم این است که این سه استان از منابع دریای مازندران فقط از آبزیان استفاده می¬کنند و از منابع نفت و گاز آن هیچ بهره ای نبرده اند. کشورهای همسایه در حال بهره برداری از منابع نفت و گاز موجود در این پهنه آبی مشترک هستند ولی ایران هنوز نتوانسته است اکتشاف در این بخش از آبهای مشترک را به نتیجه مشخص برساند و این ریشه در عوامل مختلف دارد که پرداختن به آن وظیفه این نوشتار نیست و نگارنده بدنبال این است تا این موضوع را در نوشته دیگری به تصویر در آورد. جالب است که بدانیم تنها طرح مشترک با همسایگان در عرصه نفت که همانا سوآپ نفت خام بود نیز بنا به تصمیم بعضاً سلیقه ای در دولت دهم متوقف شد و تمامی سرمایه گذاری در این بخش نیز عملاً بلااستفاده مانده است.
مطالعات نشان می دهد که وضعیت زیست محیطی در این سه استان شمالی چندان مناسب نیست و در این میان وضعیت دریای مازندران نیز به لحاظ آلودگی با استانداردهای جهانی فاصله دارد. در این خصوص مطالعات انجام شده واقعیت زیر را نشان می دهد.
    " آلاينده‌هاي موجود در حوضه آبريز درياي مازندران نهايتاً به اين دريا مي‌رسند، لذا درياي مازندران، امروزه تبديل به محل دفن و تجمع بسياري از آلاينده‌هاي ناشي از فعاليت‌هاي انساني جوامع پيرامون و اطراف آن شده است. نيترات و فسفات از رايج‌ترين آلاينده‌هاي منابع آب هستند كه عمدتاً از پساب‌هاي كشاورزي و فاضلاب‌هاي شهري منشأ مي‌گيرند.


دامنه غلظت نيترات در آب‌هاي سطحي درياي مازندران از 03/0 تا 41/0 اندازه‌گيري شده است. متوسط اين تغييرات 21/0 ميليگرم در ليتر است. در مورد نيترات نيز غلظت متوسط در بخش شرقي بيش از بخش غربي است. 
وجود مناطق جمعيتي متعدد در سواحل درياي مازندران كه منبع ورود مقادير قابل توجهي از انواع فاضلاب‌هاي خانگي و صنعتي‌اند، در كنار رشد و توسعه فعاليت‌هاي اكتشافي، استخراجي و انتقال نفت خام در سواحل غربي و مركزي دريا، همه‌ساله ورود احجام بسيار بالا از انواع هيدروكربن‌هاي نفتي به اين درياچه را به‌دنبال دارد. حفاري‌ها و فعاليت‌هاي استخراجي نفت، انتقال و پالايش نفت خام، انفجار خطوط لوله و چاه‌هاي نفت، سرريز چاه‌ها، تصادفات محتمل نفتكش‌ها، تخليه آب تعادل كشتي‌ها، پسماندهاي تأسيسات ساحلي و فراساحلي در كنار تخليه مستقيم فاضلاب‌هاي شهري و صنعتي به دريا يا رودخانه‌‌هاي منتهي به آن، عمده‌ترين منابع ورود آلاينده‌هاي نفتي به درياي مازندران محسوب مي‌شوند. اين منابع كه بيشتر در مناطق مركزي و شمالي اين درياچه تمركز يافته‌اند آلودگي شديد بسياري از سواحل مركزي دريا در مجاورت كشور آذربايجان به آلاينده‌هاي نفتي را به دنبال داشته‌اند. طي سال‌هاي 1986 تا 1990 ميلادي در حدود 94 تا 146 هزار تن مواد نفتي به تنهايي از طريق رودخانه ولگا و طي سال‌هاي 1988 تا 1990 ميلادي مقدار 1/22 هزار تن آلاينده نفتي از رودخانه‌هاي ترك، اورال و كورا وارد این درياي بسته شده است. تركيبات آلي موجود در نفت با توجه به ماهيت سمي و تجمعي خود مي‌توانند تأثيرات بسيار مخربي بر حيات و سلامت گونه‌هاي جانوري و گياهي دريا به دنبال داشته باشند. تركيبات نفتي با تجمع در بافت‌هاي چربي و عضلاني بدن آبزيان، آلودگي گونه‌هاي آبزي مورد استفاده انسان را نيز سبب خواهند شد. ورود تركيبات نفتي به شبكه غذايي انسان از طريق اين آبزيان، خود، انواع مسموميت‌‌ها و بيماري‌ها براي انسان را به دنبال خواهد داشت.
ميزان غلظت كل هيدروكربن‌هاي نفتي در رسوبات، شاخصي كلي از ميزان آلودگي رسوبات به آلاينده‌هاي نفتي است. نتايج نمونه‌گيري‌هاي انجام شده در مطالعات صورت گرفته بيانگر تغييرات غلظت هيدروكربن‌هاي نفتي در محدوده سواحل مركزي و شرقي درياي مازندران در بازه 10 تا 64 قسمت در ميليون است. غلظت بالاتر اين هيدروكربن‌ها (بين 30 تا 64 قسمت در ميليون) در قسمت‌هاي مركزي در مجاورت شهرهاي نور، نوشهر و چالوس مشاهده شده است در حالي كه نواحي شرقي با غلظت‌هاي نسبي كمتر در حدود 10 تا 25 قسمت در ميليون غلظت‌هاي محدودتري از هيدروكربن‌هاي نفتي دارند. براساس تحقيقات انجام شده ميزان غلظت هيدروكربن‌هاي كل، بيشتر از 500 قسمت در ميليون در رسوبات دريايي به عنوان شاخص آلودگي نفتي در منطقه در نظر گرفته مي‌شود. در حالي كه غلظت‌هاي كمتر از 10 قسمت در ميليون بيانگر رسوبات غيرآلوده و تميز است. همچنين در رسوبات سطحي بستر درياي خزر، غلظت هيدروكربن كل در محدوده بسيار گسترده 29 تا 1820 قسمت در ميليون گزارش شده است. تراكم بيشتر اين آلاينده‌ها در مجاورت سواحل جمهوري آذربايجان (5/0 تا 1820 قسمت در ميليون) و غلظت كمتر آنها (5/0 تا 34 قسمت در ميليون) در سواحل شمالي دريا در مجاورت كشورهاي روسيه و قزاقستان گزارش شده است. اين موضوع عدم آلودگي رسوبات جنوبي درياي مازندران در محدوده سواحل ايران نسبت به مناطق مركزي آن را تصديق مي‌كند.
همانگونه كه ذكر شد هيدروكربن‌هاي آروماتيك چند حلقه‌اي (PAHs) درواقع به مجموعه هيدروكربن‌هاي حلقوي موجود در نفت‌ خام اطلاق مي‌شود كه شامل تركيباتي بسيار پيچيده از صدها هيدروكربن‌ آروماتيك مي‌شوند. تركيبات اين گروه از هيدروكربن‌ها، 2 درصد حجم نفت خام را تشكيل داده و در ميان هيدروكربن‌ها، آلاينده‌هاي اصلي محيط زيست تلقي مي‌شوند. اين تركيبات كه از احتراق و اكسيداسيون ناقص مواد آلي به‌ويژه سوخت‌هاي فسيلي به‌وجود مي‌آيند، عواقب زيست‌محيطي شديدي چون سمي كردن محيط زندگي جانداران، سرطان‌زايي و جهش ژنتيكي را به دنبال دارند. بررسي نتايج نمونه‌برداري‌هاي انجام شده در مطالعات صورت گرفته (سواحل استان‌هاي مازندران و گلستان) ميزان تغييرات غلظت هيدروكربن‌هاي آروماتيك چند حلقه‌اي در رسوبات نمونه‌برداري شده را در بازه 150 تا 1600 قسمت در ميليارد نشان مي‌دهد. پراكندگي بيشتر اين هيدروكربن‌ها در اين ناحيه مربوط به سواحل ساري تا چالوس با غلظت 500 تا 1600 قسمت در ميليارد است در حالي كه غلظت‌هاي كمتر از آن در منطقه خليج گرگان و در محدوده 219 تا 330 قسمت در ميليارد مشاهده شده است. براساس رهنمود كيفيت رسوب اداره ملي اقيانوسي و جوي آمريكا غلظت كل تركيبات هيدروكربن‌هاي آروماتيك چند حلقه‌اي بيش از مقدار 4000 قسمت در ميليارد، بيانگر آلودگي شديد و وضعيت سمي محيط رسوبي است در حالي كه مقادير كمتر از 100 قسمت در ميليارد بيانگر عدم آلودگي منطقه به تركيبات آروماتيك چند حلقه‌اي است. در طبقه‌بندي وضعيت آلودگي رسوبات به اين تركيبات، نمونه‌هايي با غلظت 100 تا 1000 قسمت در ميليارد در دسته رسوباتي با آلودگي متوسط دسته‌بندي شده و رسوباتي با غلظت بيشتر از 5000 قسمت در ميليارد در دسته رسوبات بسيار آلوده قرار داده مي‌شوند. همچنين در طبقه‌بندي ديگري، به‌طور مشابه محدوده غلظت هيدروكربن‌هاي آروماتيك چند حلقه‌اي بين 250-500 نانوگرم در گرم را شاخص آلودگي كم تا متوسط رسوبات و نمونه‌هايي با غلظت كل اين هيدروكربن‌ها بيشتر از 500 نانوگرم در گرم نشان‌دهنده رسوبات آلوده است. براساس شاخص‌هاي ارائه شده، به‌طور كلي مقادير مشاهده شده از غلظت اين هيدروكربن‌ها در منطقه سواحل ايران پايين‌تر از مقادير مورد اشاره براي رسوبات كاملاً آلوده است. اما غلظت‌هاي بالاتر اين تركيبات (600 تا 1600 قسمت در ميليارد) در بعضي مناطق آلودگي كم تا متوسط رسوبات اين مناطق، به اين تركيبات را نشان مي‌دهد. 
همچنين نتايج به‌دست آمده از مقدار غلظت هيدروكربن‌هاي نفتي در شش ايستگاه‌ مطالعاتي در خروجي‌هاي تالاب انزلي (پل غازيان، شنبه‌بازار روگا، دانه موج‌شكن)، ساحل بندرانزلي، ساحل گيسوم و بندر حسن كياده نشان مي‌دهد كه بيشترين مقدار هيدروكربن‌هاي نفتي تحت تأثير فعاليت‌هاي شناورهاي كوچك در خروجي تالاب انزلي قرار دارند. در اين قسمت عمدتاً دو خروجي به نام‌هاي پل غازيان و شنبه‌بازار روگا قرار دارند كه به ترتيب با ميانگين فصلي غلظت هيدروكربن‌هاي نفتي 3200 و 2200 قسمت در ميليارد، بيشترين مقدار را دارا بوده‌اند. ايستگاه دهانه موج‌شكن كه آب دو رودخانه خروجي را دريافت مي‌كند، متأثر از اين دو ايستگاه بوده و ميانگين غلظت هيدروكربن‌هاي نفتي در آن بالاتر از ايستگاه‌هاي ديگر ساحلي است. پراكنش مكاني غلظت مواد نفتي در نوار ساحلي نشان مي‌دهد كه در ساحل گيسوم نسبت به بندر حسن كياده مقدار بيشتري مواد نفتي وجود دارد. ميانگين فصلي غلظت هيدروكربن‌هاي نفتي در ساحل گيسوم 462 قسمت در ميليارد و در بندر حسن‌ كياده 424 قسمت در ميليارد است.
ازجمله آلاينده‌هايي كه تأثير آنها بر محيط زندگي و سلامت آبزيان بسيار قابل توجه و مضر است، فلزات سنگين است. اين عناصر در محيط، پايدار بوده و به راحتي وارد چرخه حيات آبزيان مي‌شوند كه در انتها نيز امكان انتقال آنها به انسان از طريق مصرف آبزيان وجود دارد. به همين لحاظ شناخت و منشأ ايجاد و ورود آنها به دريا داراي جايگاه ويژه‌اي در تحقيقات آلودگي‌ها در محيط‌هاي دريايي است. 
غلظت مربوط به سموم د.د.ت، ليندان و ديلدرين در رسوبات ساحلي سه استان گيلان، مازندران و گلستان در مقايسه با استانداردهاي كشورهاي آمريكا و كانادا، بالاتر از حد مجاز بوده همچنين غلظت سموم د.د.ت و هپتاكلراپوكسايد در بافت بدن ماهي‌ها در مقايسه با استانداردهاي ارائه شده توسط سازمان خواروبار جهاني بالاتر از حد مجازند.
براساس نتايج به‌‌دست آمده از مطالعات ميكروبي آب‌هاي ساحلي و شناگاه‌هاي درياي خزر از نظر آلودگي به باكتري‌هاي شاخص بهداشتي آب‌هاي شناگاهي (كل كليفرم‌ها، كليفرم‌هاي مدفوعي و آنتروكوكوس فكاليس) در وضعيت مطلوبي قرار ندارد. با وجود اين، اين وضعيت در همه نقاط مورد بررسي، يكسان نبوده و از نسبتاً مطلوب تا فوق بحراني متفاوت است. اين بررسي نشان مي‌دهد كه به‌طور كلي آلودگي ميكروبي در تمام ايستگاه‌هاي نمونه‌برداري حداقل در برخي از دفعات نمونه‌برداري و دست‌كم نسبت به يكي از سه شاخص مورد بررسي وجود داشته است. در عين حال مي‌توان ايستگاه‌هايي با بار آلودگي در حد مجاز را در برخي مناطق و دست‌كم براي مواقعي از سال معرفي كرد. چنين ايستگاه‌هايي در دو انتهاي ساحل جنوبي خزر و به‌ويژه در غرب آن واقع شده‌اند.
به‌طور كلي ايستگاه‌هاي مازندران آلودگي بالايي را نشان مي‌دهند. هم در شرق و هم در غرب مازندران آلودگي ميكروبي قابل توجه بوده و بيشتر مواقع بالاتر از حد مجاز است. در تمام ماه‌هاي نمونه‌برداري، ناحيه غرب خزر همواره بار آلودگي بسيار بالايي را نشان داده‌ است. حتي در فصلي كه بار آلودگي كاهش كلي نشان مي‌دهد (ماه‌هاي فروردين و ارديبهشت)، آلودگي ميكروبي در ناحيه غرب مازندران چنان بالاست كه هر يك از شاخص‌هاي مورد بررسي ده‌ها بار بيش از حد مجازند. همچنين بار آلودگي ميكروبي در شناگاه‌هاي مورد بررسي در استان گيلان به‌طور نسبي پايين‌تر از بار آلودگي در استان گلستان مي‌باشد. لازم به ذكر است كه اكثر شناگاه‌هاي درياي خزر در اكثر مواقع سال از لحاظ بار ميكروبي در محدوده استاندارد نبوده و غالباً در شرايط بحراني قرار دارند.
در بررسي‌هاي صورت پذيرفته از دهانه پنج رودخانه (تجن، چشمه‌گيله، تنكابن، بابلرود و چالوس) كه اغلب در مجاورت شناگاه‌ها واقع شده يا انتظار مي‌رود كه آب شناگاه‌ها را تحت تأثير قرار دهند نيز نمونه‌برداري ميكروبي صورت گرفته است. نتايج آزمايش‌‌ها نشان مي‌دهند كه آب رودخانه‌ها به فاضلاب انساني يا فاضلاب ناشي از محل‌هاي پرورش دام و طيور آلوده بوده و در غالب موارد ميزان آلودگي آب ورودي به دريا بسيار بالاتر از آلودگي آب دريا است. اين امر مؤيد آن است كه رودخانه‌ها سهم بزرگي در آلودگي آب شناگاه‌ها دارند.
براساس مطالعات انجام گرفته كيفيت آب‌هاي ساحلي درياي خزر به‌ويژه در مناطق تفريحي و شنا و گردشگري عمدتاً تحت تأثير توسعه نامتوازن شهرها، تراكم بيش از حد جمعيت در اكثر نواحي ساحلي، ضعف مديريتي در رابطه با جانمايي درست و ساماندهي اين مناطق، توسعه روزافزون گردشگري و صنعت توريسم، عدم مديريت صحيح در رابطه با دفع فاضلاب‌هاي شهري، صنعتي و كشاورزي و نيز دفع پسماندها و زباله‌ها در شهرهاي ساحلي و مناطق گردشگري است."
پیشنهاد
آنچه در این نوشتار آمده است گویای این واقعیت است که دریای مازندران به لحاظ شرایط زیست محیطی از وضعیت مناسبی برخوردار نیست و به لحاظ بهره¬برداری از منابع هیدروکربوری نیز ایران هیچ نقشی در مقایسه با رقبا ندارد. نگارنده در مورد برنامه¬هایی که قرار است برای برون رفت از این وضعیت اقداماتی را به مرچله اجرا درآورد هم هیچ اطلاعی ندارد. اما همان طوری که در مطالعات مربوط به دریای مازندران آمده است به این نکته بسیار مهم و اساسی اشراف دارد که "تخريب اكوسيستم درياي مازندران مي‌تواند در كوتاه‌ترين زمان ممكن شكل گيرد، ولي بازسازي و احياي آن بي‌ترديد به زمان بسيار طولاني نياز خواهد داشت. در بعضي از موارد در صورت انقراض و نابودي گونه‌هاي كمياب و نادر، راه جايگزيني وجود نخواهد داشت. با توجه به شرايط بسيار حساس و شكننده اكوسيستم درياي مازندران و مشترك بودن ذخاير گروهي از آبزيان، هيچ‌يك از كشورهاي حاشيه دريا و یا هیچ¬یک از استانهای ساحلی، به تنهايي قادر به حفظ و بهره‌برداري پايدار از ذخاير و حفظ محیط زیست آن نخواهند بود. راه‌حل اصولي تأمين اين هدف، تدوين و تصويب برنامه‌هاي منطقه‌اي در قالب پروتكل‌هاي تخصصي، تحت نظر كنوانسيون منابع زنده (سايتس) يا برنامه محيط زيست كاسپين است. از آنجا كه درياي خزر يك اكوسيستم بسته است، نمي‌توان مشكلات آن را جدا و منفرد تلقي كرد. تدوين برنامه‌هاي ملي ـ منطقه‌اي مشترك، تبيين اولويت‌ها و به‌كارگيري و مشاركت تمامي توانمندي‌ها و استعدادها در سطح ملي و مشاركت سازنده سازمان‌هاي بين‌المللي مربوط است."
لذا مناسب و ضروری است که سه استان ساحلی گلستان، گیلان و مازندران در مورد اقدامات حفاظت از منابع و زیست بوم این دریاچه بسته جهان اقدامات لازم را بعمل آورند. پیگیری این هدف مهم و اساسی بدون همراهی و همدلی مردم و مسئولان امکان پذیر نخواهد بود. پیشنهاد مشخص این است که با توجه به تشکیل مجلس دهم در روزهای پیش رو نمایندگان متشکل از سه استان هر چه زودتر باید در یک جلسه ای حضور یابند و مکانیسم این همراهی را در مجلس پیگیری کنند و برای این موضوع دبیرخانه ای را تأسیس نمایند. در این جلسه علاوه بر نمایندگان منتخب مجلس دهم، مسئولان سه استان در سطوح استاندران، فرماندران، شهرداران، روسای دانشگاهها، روسای سازمان محیط زیست سه استان و ... باید حضور پیدا کنند. در قالب چنین روشی می بایست چند طرح ملی در سه استان مازندران، گیلان و گلستان برای حفاظت از دریای مازندران تعریف و برای آن ردیف بودجه تعیین شود. در گام بعدی باید کشورهای همجوار این دریا را از طریق مجامع بین المللی و در چارچوب کنوانسیونهای جهانی همراه کرد. یادمان باشد که طبیعت ارثیه ما نیست، بلکه میراث آیندگان است و نسلهای بعد از فرزندان ما این پرسش را می کنند که شما در حفظ سرمایه های طبیعی چه نقشی را ایفا کردید؟ آیا مجلس دهم می تواند پاسخ قابل قبولی را به این پرسش بدهد؟   

منابع:
- بخش زیادی از مطالب مندرج در این نوشتار برگرفته از مطالعات انجام شده توسط نهادهای مختلف است که منابع آن در اختیار نگارنده است. 
 - مرکز آمار ایران. سری زمانی مربوط به جمعیت 
- جمعیت استانهای  مازندران، گیلان و گلستان در سرشماری سال 1390 به ترتیب 3073943، 2480874 و 1777014 نفر بود. 
- مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی. گزارش بررسي وضعيت آلودگي درياي مازندران(خزر)

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار